«باسمه تعالی»
قال علی(ع):«العلم السلطان،من وجده صال ومن لم یجده صیل علیه»
علم قدرت است،هرکس به علم دست یابد اقتدار می یابد،وهرکس دست نیابد بر او مسلط می شوند.علم منتج به دو تولید می شود۱-تولید قدرت ۲–تولید ثروت.
موضوع: ویژگیهای مدیریت تحول در آموزش و پژوهش وچالشها،وراهکارهای برون رفت آن
نویسنده و پیشنهاد دهنده:محمد بنائیان سفید دانش آموخته دکترای تخصصی برنامه ریزی درسی ومعلم.
یکی از مسائل اساسی و بسیار جامع و مهمی که در عصر معاصر مدیریت مطرح می گردد.
مدیریت تحول در آموزش و پرورش نیازمند رویکردی نظاممند و همهجانبه است. در ادامه، بهطور مبسوط به ویژگیهای این مدیریت، چالشهای پیش رو و راهکارهای برونرفت از آنها میپردازیم.
ویژگیهای کلیدی مدیریت تحول در آموزش و پرورش:
مدیریت تحول در آموزش و پرورش باید دارای ویژگیهای زیر باشد تا بتواند تغییرات پایدار و مؤثر ایجاد کند:
· توسعه منابع انسانی: ارتقای مستمر شایستگیهای علمی، حرفهای و تربیتی معلمان از طریق بازنگری در شیوههای جذب، تربیت و نگهداری نیروی انسانی و استقرار نظام رتبهبندی و پرداخت مبتنی بر شایستگی از ارکان اصلی تحول است.
· تحول در برنامهریزی آموزشی و درسی: این ویژگی شامل روزآمدسازی محتوای درسی با توجه به فرهنگ و تمدن نوین اسلامی- ایرانی پیشرفتهای علمی و فناوری,اطلاعاتی، تأکید بر تقویت فرهنگ تفکر، تحقیق و خلاقیت ونوآوری، و تحول بنیادین در شیوههای ارزشیابی دانشآموزان برای شناسایی و پرورش استعدادها و خلاقیت آنان میشود.
· تمرکززدایی و تقویت مدرسه: مدیریت تحول باید با رویکرد کاهش تمرکز و دادن اختیارات بیشتر به مدرسه (مدرسه محوری)همراه باشد. ارتقای نقش و اختیارات مدرسه به عنوان کانون اصلی تحقق اهداف تربیتی، یکی از سیاستهای کلیدی است.
· مشارکتپذیری جامع: ایجاد سازوکارهای مؤثر برای مشارکت واقعی سه گروه اصلیِ,حاکمیت،،خانواده و نهادهای مردمی بویزه ؛دانشآموزان، معلمان و اولیا در سطوح مختلف تصمیمگیری،وتصمیم سازی از مدرسه تا ستاد، برای موفقیت تحول حیاتی است.
· خلاقیت و نوآوری در امور پرورشی: معاونت پرورشی باید به میدانی برای بروز خلاقیت ،خودباوری ،نوآوری تبدیل شود و از طریق فعالیتهای گروهی متنوع، مهارتهای زندگی فردی و اجتماعی دانشآموزان را نهادینه کند.
· ثبات مدیریت و دوری از دستهبندیهای سیاسی: تأمین ثبات مدیریت با رویکرد ارزشی ،انقلابی وجهادی و دور نگه داشتن محیط آموزش و پرورش از تعلقات جناحی،گروهی وگرایش های حزبی که یک سم مهلکی در نظام تعلیم و تربیت است، بستری امن برای اجرای برنامههای بلندمدت فراهم میکند.
چالشهای عمده مدیریتی در آموزش و پرورش:
نظام آموزش و پرورش ایران با چالشهای ساختاری متعددی روبرو است که مدیریت تحول را با دشواری مواجهه میسازد. جدول زیر این چالشها را دستهبندی میکند:
دستهبندی چالش توصیف و مثالها:
چالشهای اقتصادی و بودجهای: بودجه آموزش و پرورش عمدتاً صرف حقوق و دستمزد میشود و سهم ناچیزی برای توسعه کیفیت آموزشی ،فضاهای آموزشی و نوآوری و تجهیزات باقی میماند. وابستگی مالی به خانوادهها از طریق هزینههای مدارس غیردولتی و کمکهای مردمی، اگرچه لازم است، اما میتواند به نارضایتی و نابرابری بیانجامد.
چالشهای ساختاری و مدیریتی بحران وابستگی به جناحهای سیاسی: با تغییر دولتها، مدیران ارشد و حتی میانی تغییر میکنند که این امر منجر به بیثباتی، عدم تداوم برنامهها و هدررفت سرمایه انسانی میشود. فقدان نظام مدیریتی خاص: آموزش و پرورش ذیل قانون مدیریت خدمات کشوری اداره میشود در حالی که ماهیت کار معلم با سایر کارمندان دولت متفاوت است. این یکسانانگاری باعث مشکلات فراوان در تصمیمگیری شده است. ساختار اداری متمرکز و ناکارآمد: ساختار اداری پیچیده و متمرکز، مانع از تصمیمگیری به موقع در سطح مدرسه میشود و خلاقیت را محدود میکند.
چالشهای منابع انسانی پایین بودن منزلت اجتماعی و معیشت معلمان: عدم تأمین رفاه نسبی معلمان و وجود دغدغههای مالی، انرژی آنان را برای آموزش کیفی کاهش میدهد. ضعف در گزینش و تربیت مدیران مدارس: در بسیاری از موارد، انتصاب مدیران مدرسه بر اساس معیارهای تخصصی و تجربه طولانی در آموزش نیست مبتنی بر صلاحیت های حرفه ای واخلاق حرفه ای برخلاف کشورهای پیشرفته مانند ژاپن.
چالشهای نرمافزاری و سختافزاری ضعف در تجهیزات و فناوری:
بسیاری از مدارس از امکانات اولیه و فناوریهای آموزشی روز محروم هستند. نامناسب بودن وضعیت فیزیکی مدارس: زمانی مدیریت مدرسه معنا پیدا میکند که وضعیت فیزیکی مدرسه با خانههای دانشآموزان متفاوت و مطلوب باشد، در غیر این صورت انرژی مدیر صرف نگهداری از فضای فرسوده میشود.
راهکارهای برونرفت از چالشها
برای غلبه بر چالشهای فوق، راهکارهای زیر را میتوان مد نظر قرار داد:
1. اجرای کامل سند تحول بنیادین: مدیریت بهینه منابع و مصارف مالی بر اساس راهکار اسناد بالادستی وسند تحول، که بر تخصیص و تنوعبخشی منابع مالی و همچنین مدیریت مصرف تأکید دارد.
2. ایجاد نظام جامع مشارکت: نهادینهسازی مشارکت همهجانبه از طریق ایجاد مجامع مشورتی قوی متشکل از معلمان، دانشآموزان و اولیا در سطوح مختلف مدیریتی.
3. کوچکسازی و چابکسازی ساختار اداری: بازتعریف رسالت و مأموریتهای آموزش و پرورش و بازنگری در ساختار اداری آن برای کاهش تمرکز و دادن اختیار بیشتر به مدارس.
4. تنوعبخشی به منابع درآمدی: استفاده بهینه از ظرفیتهای قانونی موجود (مانند عوارض شهرداریها، پیوست فرهنگی و…) و همچنین توسعه فعالیتهای اقتصادی مانند استفاده بهینه از املاک و مستغلات و تبدیل علم به ثروت از طریق پژوهشهای کاربردی.
5. تقویت مدیریت مدرسهمحور: با اعطای اختیارات بیشتر به مدارس در حوزههایی مانند برنامهریزی درسی و آموزشی وتربیتی، زمینه خلاقیت و پاسخگویی مستقیم به نیازهای محلی فراهم میشود.
6. تأمین ثبات مدیریتی: انتخاب وزرای برنامه محور و توانمند و جلوگیری از تغییرات مکرر مدیریتی به ویژه در سطوح کلان، برای تضمین تداوم برنامههای تحول ضروری مبتنی بر برنامه توسعه است.
جمعبندی:
مدیریت تحول در آموزش و پرورش فرایندی پیچیده اما ضروری است که نیازمند ارادهای ملی، نگاهی فراجناحی و عزمی جدی برای اجرای راهکارهای فوق است. موفقیت در این مسیر مستلزم آن است که آموزش و پرورش به عنوان «مادر همه فرآیندهای اجتماعی» و مهمترین نهاد برای «تولید سرمایه اجتماعی» در کانون توجه سیاستگذاران و برنامهریزان کشور قرار گیرد.
وآخر دعوانا آن الحمدلله رب العالمین
محمد بنائیان سفید