مولفه های عقلانیت از دیدگاه حضرت علی (ع) با عقل،تعقل،تفکر وایمان درسند تحول بنیادین راتوضیح می دهیم

پنج‌شنبه 6 نوامبر 2025

«باسمه تعالی»

موضوع:«مولفه های عقلانیت از دیدگاه علی (ع)با عقل،تعقل،تفکر وایمان درسند تحول بنیادین راتوضیح می دهیم »

تحقیق وتبیین:دکتر محمد بنائیان سفید.

یکی از موضوعات عمیق و معناداری که مطرح می شود،با توجه به پیچیدگی و گستردگی موضوع، پاسخ را در چند بخش ارائه می‌نمائیم:

۱. چارچوب کلی: عقلانیت در کلام امام علی (ع) و سند تحول بنیادین.

سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی ایران، سندی است که هدف آن تربیت “انسان مؤمن، متعهد، مسئولیت‌پذیر، خلاق، خردورز و…” است. محور “خردورزی” یا “عقلانیت” در این سند، یک رکن اساسی محسوب می‌شود. برای تبیین این عقلانیت، بهترین الگو، آموزه‌های دینی و به ویژه کلام معصومین (ع) است. در این میان، خطبه‌ها، نامه‌ها و کلمات امام علی (ع) در نهج البلاغه، گنجینه‌ای بی‌نظیر از “عقلانیت اسلامی” است.

مولفه‌های عقلانیت از دیدگاه امام علی (ع) را می‌توان در ارتباط با مفاهیم عقل، تعقل، تفکر و ایمان به شرح زیر دانست:

۲. تبیین مفاهیم کلیدی از منظر علوی (ع)

الف) عقل (Intellect)

در نگاه امام علی (ع)، عقل تنها یک قوه ادراکی نیست، بلکه “نور درونی” است که انسان را به حقیقت رهنمون می‌سازد.

· عقل به مثابه حجت درونی: ایشان می‌فرمایند: «اللهَ بِالعَقْلِ… وَ جَعَلَ لَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ حُجَّةً» (خداوند را با عقل می‌توان شناخت… و خدا برای بندگانش حجتی در درون خودشان قرار داد). این نگاه، عقل را پایه شناخت خدا و مبنای تکلیف می‌داند.

· عقل، سرمایه‌ای بی‌همتا: «اَلْعَقْلُ أَغْنَى الْغَنَائِمِ» (عقل، گران‌بهاترین سرمایه‌هاست).

· کارکرد عقل: تشخیص خوب از بد، سود از زیان، هدایت به سوی سعادت و دوری از شقاوت.

نتیجه برای سند تحول: تربیتی که در سند تحول دنبال می‌شود، باید به پرورش این “قوه تشخیص” و “نور درونی” بپردازد، نه فقط انباشتن اطلاعات. دانش‌آموز باید بتواند با عقل خود، حقایق را تحلیل کند.

ب) تعقل (Deliberation)

تعقل به معنای به کارگیری عملی عقل است. یعنی تأمل، تدبر و استدلال کردن.

· امام علی (ع) در خطبه اول نهج البلاغه مردم را به “تعقل” دعوت می‌کنند: «فَاعْتَبِرُوا وَ تَفَكَّرُوا وَ تَدَبَّرُوا…» (پند گیرید و بیندیشید و تأمل کنید).

· تعقل یعنی ایستادن و اندیشیدن قبل از عمل: «التَّأنّی مِنَ الرَّحْمَنِ وَ الْعَجَلَهُ مِنَ الشَّیْطَانِ» (آرامش و تأمل از [سوی] خدای رحمان است و شتابزدگی از شیطان).

· تعقل، مایه نجات است: «مَنْ عَقَلَ نَجَا» (هر که تعقل کند، نجات یابد).

نتیجه برای سند تحول: روش‌های آموزشی باید به گونه‌ای باشد که دانش‌آموز را به “فکر کردن”، “سوال کردن” و “استدلال آوردن” عادت دهد. باید از حافظه‌محوری صرف به سوی تفکر عمیق و تحلیل روندها حرکت کرد.

ج) تفکر (Contemplation)

تفکر، عمیق‌ترین مرحله خردورزی است که به شناخت روابط علّی و غایی پدیده‌ها می‌پردازد.

· امام علی (ع) تفکر درباره آفرینش را عبادت می‌دانند: «فِكْرَةٌ سَاعَةٍ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ» (یک ساعت تفکر، بهتر از یک سال عبادت است).

· تفکر، کلید درهای حکمت است: «اَلْفِكْرُ مِفْتَاحُ أَبْوَابِ الْحِكْمَةِ».

· هدف تفکر، خروج از ظاهر به باطن و از معلول به علت است. تفکر درباره طبیعت، باید انسان را به خالق طبیعت برساند.

نتیجه برای سند تحول: برنامه درسی باید زمینه‌ساز “تفکر” باشد. درس‌هایی مانند علوم، تاریخ و ادبیات نباید به صورت مجرد ارائه شوند، بلکه باید دانش‌آموز را به تأمل در “چرایی” و “چگونگی” پدیده‌ها وادار کنند و او را به سوی شناخت حکمت الهی سوق دهند.

د) ایمان (Faith):

در نگاه علوی، عقل و ایمان دو روی یک سکه و مکمل یکدیگرند، نه متضاد.

· عقل، پایه ایمان است: «لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا عَقْلَ لَهُ» (برای کسی که عقل ندارد، ایمانی نیست).

· ایمان، کمال عقل است: ایمان، عقل را از گزند شهوات و هوای نفس محافظت می‌کند و به آن جهت می‌دهد. امام (ع) می‌فرمایند: «مَنْ عَقَلَ عَبَدَ» (هر که خردورزی کند، [خدا را] پرستش می‌کند).

· عقل سلیم، منجر به ایمان راسخ می‌شود و ایمان راسخ، عقل را شکوفا می‌سازد. این یک رابطه دیالکتیکی و تکاملی است.

نتیجه برای سند تحول: تربیت در نظام تحول بنیادین، یک “تربیت یک‌پارچه دینی-عقلانی” است. دانش‌آموز همزمان با یادگیری علوم مختلف، باید به این درک برسد که خردورزی حقیقی، او را به سوی ایمان به خدا و عمل صالح سوق می‌دهد. دین و علم در این نگاه، دو دشمن نیستند، بلکه دو زبان برای بیان یک حقیقت هستند.

۳. جمع‌بندی و نقشه راه برای سند تحول بنیادین.

مولفه‌های عقلانیت علوی در سند تحول بنیادین را می‌توان اینگونه ترسیم کرد:

۱. محوریت عقل به عنوان موهبت الهی و مبنای تکلیف: نظام آموزشی باید به گونه‌ای طراحی شود که کرامت عقلانی دانش‌آموز را ارج نهد و او را “مکلف عاقل” بداند، نه “منفعل بی‌اراده”.

۲. تأکید بر فرآیند “تعقل” (خردورزی عملی): تغییر روش‌های تدریس از انتقال معلومات به سوی پرورش مهارت‌های تفکر نقاد، حل مسئله و تصمیم‌گیری خردمندانه.

۳. ترویج “تفکر” عمیق و غایت‌نگر: طراحی فعالیت‌های آموزشی که دانش‌آموز را به تأمل در آفرینش، تاریخ و جامعه وادارد و او را از “چیستی” به “چرایی” رهنمون سازد.

۴. ایجاد پیوند ناگسستنی بین “عقلانیت” و “ایمان”: نشان دادن این که عقل سلیم، راه به سوی ایمان می‌برد و ایمان اصیل، عقل را از انحراف نجات می‌دهد. تربیت انسان “عاقل-مؤمن” که نه دین‌گریز است و نه تعبد کورکورانه دارد.

۵. تربیت انسان مسئول: عقلانیت علوی، منجر به “مسئولیت‌پذیری” می‌شود. انسانی که با عقل خود حق را می‌شناسد و با ایمان خود به آن عمل می‌کند و در قبال خود، خدا و جامعه احساس مسئولیت می‌نماید. این همان “تربیت تمام‌ساحتی” مورد نظر سند تحول است.

در پایان، اگر سند تحول بنیادین بتواند این الگوی عقلانیت مبتنی بر آموزه‌های علوی را در تمامی ابعاد (کتاب‌های درسی، روش‌های تدریس، تربیت معلم و فضای مدرسه) جاری و ساری کند، به یقین می‌تواند به هدف غایی خود که “تربیت انسان صالح و مصلح برای تحقق جامعه عدل مهدوی” است، نزدیک‌تر شود.

علی (ع) می‌فرمایند: «مَنْ أصْبَحَ وَ الْأمُورُ عَلَیْهِ غَیْرُ مُتَفَرِّقَةٍ فَهُوَ بِغَیْرِ عَقْل» (کسی که صبح کند و امور زندگی بر او آشفته و پراکنده باشد، بی‌عقل است). نظام تربیتی موفق، نظامی است که به دانش‌آموز “نظم فکری” و “جهت‌گیری الهی” بدهد تا زندگی او دچار آشفتگی و پریشانی نشود.

وآخر دعوانا آن الحمدلله رب العالمین 

تحقیق وتبیین:دکتر محمد بنائیان سفید

مطالب مشابه
دیدگاه ها