رابطه‌ی اجرایی سبک زندگی با حکمرانی اسلامی

جمعه 21 نوامبر 2025

«باسمه تعالی» 

«رابطه‌ی اجرایی سبک زندگی با حکمرانی اسلامی».

نویسنده:دکتر محمد بنائیان سفید.

رابطه بین «سبک زندگی» و «حکمرانی اسلامی» یک رابطه بسیار عمیق، دوسویه و اجرایی است. این به معنای آن است که سبک زندگی تنها یک امر شخصی و خصوصی نیست، بلکه یک «پروژه سیاسی-اجتماعی» کلان است که هم تحت تأثیر حکمرانی قرار می گیرد و هم بر کیفیت حکمرانی اثر مستقیم می گذارد. در ادامه، این رابطه اجرایی را در چند محور اصلی توضیح می دهیم؛ ۱. سبک زندگی به عنوان «خروجی و شاخص» حکمرانی اسلامی.

حکمرانی موفق اسلامی، صرفاً در تدوین قوانین خوب خلاصه نمی شود، بلکه در نهایت باید در “زیست مومنانه و عادلانه” مردم نمود پیدا کند. سبک زندگی شهروندان، عینی ترین و ملموس ترین سنجه برای ارزیابی موفقیت حکمرانی اسلامی است.

· اجرایی شدن ارزش‌ها: حکمرانی اسلامی باید زمینه‌ای را فراهم کند که ارزش‌هایی مانند قناعت، ایثار، امانتداری، صداقت و عفت، نه فقط در سخنرانی‌ها، که در “عمل روزمره” مردم (در بازار، خانواده، اداره، فضای مجازی) دیده شود.شاخص عملکرد: اگر در جامعه‌ای با حکمرانی اسلامی، سبک زندگی مبتنی بر اسراف، مصرف گرایی افراطی، فساد اداری، بی اعتمادی و شکاف طبقاتی عمیق رواج یابد، نشان می‌دهد که حکمرانی در رسیدن به اهداف خود ناموفق بوده است.

۲. سبک زندگی به عنوان «ابزار و بستر» حکمرانی اسلامی :سبک زندگی سالم و اسلامی، هزینه های حکمرانی را کاهش داده و کارآمدی آن را افزایش می دهد. یک جامعه با سبک زندگی اسلامی، بستری آماده برای اجرای قوانین و سیاست های اسلامی فراهم می کند.کاهش هزینه نظارت و کنترل: وقتی فرهنگ “امر به معروف و نهی از منکر” به یک هنجار رفتاری تبدیل شود، جامعه خودناظر می‌شود و حکومت نیاز کمتری به دستگاه های پرهزینه نظارتی و قضایی پیدا می کند. افزایش سرمایه اجتماعی: سبک زندگی مبتنی بر اعتماد، تعهد و مسئولیت پذیری، “سرمایه اجتماعی” را افزایش می دهد. این سرمایه، مهم ترین پشتوانه برای اجرای هرگونه برنامه توسعه و پیشرفت توسط حاکمیت است؛ تحقق اقتصاد مقاومتی: اقتصاد مقاومتی تنها با سیاست‌های کلان محقق نمی‌شود. این سیاست‌ها زمانی موفق هستند که سبک زندگی مردم، “مقاومتی” باشد؛ یعنی مبتنی بر مصرف کالای داخلی، قناعت، پرهیز از اسراف و کار و تلاش جهادی.

۳. حکمرانی اسلامی به عنوان «تنظیم‌گر و تسهیل‌گر» سبک زندگی.

حکومت اسلامی نمی‌تواند و نباید به اجبار، سبک زندگی را به مردم تحمیل کند، اما مسئولیت دارد با ابزارهای مختلف، زمینه‌ها و incentives (انگیزاننده‌ها)ی لازم برای گرایش به سبک زندگی اسلامی را فراهم کند. این همان رابطه “اجرایی” است.

· قانون‌گذاری: وضع قوانین برای مقابله با گسترش فرهنگ منکر (مانند مبارزه با مواد مخدر، فساد اخلاقی در فضای مجازی، احتکار و گرانفروشی)؛ سیاست‌گذاری فرهنگی و اقتصادی:

  · فرهنگی: حمایت از تولیدات رسانه‌ای (فیلم، سریال، بازی) که الگوهای سبک زندگی اسلامی-ایرانی را ترویج می‌کنند.

  · اقتصادی: استفاده از ابزارهای مالیاتی و یارانه‌ای برای ارزان‌تر کردن کالاهای اساسی و ضروری و گران‌تر کردن کالاهای لوکس و غیرضروری. (سیاست‌گذاری برای تعدیل الگوی مصرف)؛ سازمان‌دهی و نهادسازی: ایجاد نهادهایی مانند “ستاد امر به معروف و نهی از منکر”، “شورای فرهنگ عمومی” و “نظام رتبه‌بندی مشاغل اخلاق‌محور” برای ساماندهی به این رابطه.آموزش و ترویج: برنامه‌ریزی برای گنجاندن اصول سبک زندگی اسلامی در کتب درسی و برگزاری دوره‌های آموزشی برای خانواده‌ها.

جمع‌بندی نهایی: یک رابطه دیالکتیکی:

رابطه سبک زندگی و حکمرانی اسلامی، یک رابطه دیالکتیکی (دوسویه و پویا) است:

· حکمرانی خوب اسلامی → سبک زندگی اسلامی را تقویت و تسهیل می‌کند.

· سبک زندگی اسلامی در بین مردم → حکمرانی را کارآمد، کم‌هزینه و légitime (مشروع) می‌سازد.

به بیان ساده، حکمرانی اسلامی بدون توفیق در حوزه سبک زندگی، ناقص است و سبک زندگی اسلامی بدون پشتیبانی حکمرانی، در مقیاس کلان شکننده و بی‌دفاع خواهد بود. بنابراین، هر برنامه‌ریزی کلان در حکمرانی اسلامی باید “پیامدهای سبک زندگی” آن مورد ارزیابی قرار گیرد و هرگونه سیاست‌گذاری برای ترویج سبک زندگی اسلامی، باید از پشتیبانی اجرایی و حکومتی برخوردار باشد.

مطالب مشابه
دیدگاه ها