برپایۀ آیات مختلف، همانا سامان بخشی، تداوم زندگی و تأمین آن، هم چنین تحمل سختی ها و ایستادگی در برابر نابه سامانی ها به عهدۀ مرد است و در سوی دیگر، ایجاد امنیت روانی، آرامش بخشی، و فروزان نمودن مودت و محبت در کانون خانواده، به عهدۀ زن نهاده شده است.
بدون شک اساسی ترین و بنیادی ترین خاستگاه تحقق، شناخت، و حرکت انسان در شاهراه هدایت به سوی مقصود مطلوب، نهاد خانواده است که هویت، بروز، ظهور و شکوفایی فطرت در آن شکل می گیرد و تبلور می یابد.
خانواده، اجتماع کوچکی است که هستۀ نخست آن با یک زن و مرد تشکیل می شود و همسری شان شالودۀ نهادی مقدس را برای تکامل معنوی و مادی، هم چنین تعامل و مشارکت فعال پی می ریزد، و به بیان ژرف و زیبای قرآن، نشان از پروردگاری خداوند دارد: از نشانه های خداست آن که برای شما همسرانی از جنس خودتان آفرید تا در کنار او آرام گیرید و میانتان دوستی و مهربانی نهاد. در این امر نیز برای مردمی که می اندیشند نشانه هایی است(روم، 21).
در این آیۀ شریفه رعایت سه اصل اساسی در تشکیل خانواده ضرورت دارد:
1- عشق به همسر: این علاقه در فطرت انسان ها نهفته شده است و این مودت و محبت، زمینۀ آرامش را فراهم می سازد؛ هم چنان که پیامبر اعظم(ص) می فرماید: پایه ریزی امر ازدواج را خداوند سبحان در ذات بشر قرار داد؛ به طوری که نیازمندی به آن را در درون خویش احساس می کند و همین عشق فطری، یک موهبت الهی است که پیامبر به آن افتخار می کند و می فرماید: ازدواج، سیره و راه من است و هر کس از این سنت الهی سر برتابد از من نیست(بحار الانوار، جلد 10، ص 220). از سویی، امام صادق(ع) می فرماید: دوست داشتن همسر از ویژگی های اخلاقی پیامبران است (مکارم الاخلاق، ص 197).
2- مسئولیت مردان در نظام خانواده: برپایۀ آیات مختلف، همانا سامان بخشی، تداوم زندگی و تأمین آن، هم چنین تحمل سختی ها و ایستادگی در برابر نابه سامانی ها به عهدۀ مرد است و در سوی دیگر، ایجاد امنیت روانی، آرامش بخشی، و فروزان نمودن مودت و محبت در کانون خانواده، به عهدۀ زن نهاده شده است.
در قرآن، حفاظت و حراست خانواده به عهدۀ مردان گذشته شده است: مردان سرپرست زنان اند به سبب برتری هایی که خدا به آنان در برابر برخی دیگر داده است و به سبب آن که از اموالشان(برای آن ها) خرج می کنند(نسا، 34).
3- مراقبت از تداوم زندگی: ادامۀ زندگی و زناشویی از موهبت های الهی است و خطبۀ پیوند که در شروع زندگی خوانده می شود، در واقع پیمان نامه ای است که باید بدان وفادار باشند و در استمرار و استحکام نهاد خانواده اهتمام جدی ورزند. این پیوندهای نسبی و سببی زمینۀ تکثیر نسل و هویت بخشی نظام خانواده می شود. قرآن می فرماید، او کسی است که بشر را از آب آفرید و او را دارای پیوند نسبی و سببی گردانید و پروردگار تو توانا بوده است(فرقان، 54).
خانواده را با تفاهم، مودت و رحمت باید آمادۀ تربیت نسل صالح، سالم و پویا نمود؛ زیرا شاکلۀ شخصیتی، عاطفی، روحی، اخلاقی و معنوی در این کانون شکل می گیرد و ایجاد محیطی امن، تغذیه ای مناسب، آرامشی دل پذیر و رضایتی مطمئن و به ویژه ایجاد فضایی معنوی برآمده از مبانی اعتقادی و آموزه های دینی، می تواند بستر رشد و تکامل اعضای خانواده را فراهم نماید. به ویژه مراقبت های دوران بارداری و رشد جنینی این مهم فراهم نمی شود مگر این که یک قرائت واحد از تعلیم و تربیت و آرمان ها، اهداف و راهبردهای مترتب بر آن داشته باشیم و مأموریت و رسالت نهاد خانواده را در رسیدن به اهداف غایی تربیت نسل، همسو و جهت گیری نماییم.
در تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش، همانا عوامل سهیم و مؤثر در تعلیم و تربیت، سه نهاد 1- خانواده 2- حاکمیت 3- اجتماع و مدرسه ذکر شده است که بدون تعامل، مشارکت و تبادل تجارب میان آن ها نمی توان انتظار تحقق تحول بنیادین را داشت؛ زیرا یکی از استلزامات اساسی، عزم و ارادۀ ملی در تحقق این مهم می باشد.
آری، خانواده رکنی استوار و نهادی مؤثر در فرایند آموزش و پرورش می باشد که سرپرستی بیش از 13 میلیون دانش آموز را در گسترۀ کشور به عهده دارد. نیز جایگاه و الای آن در سند تحول راهبردی (سند ملی) که جنبۀ اصلی دارد، بدان گونه است که هدف کلان نخست تحول بنیادین آموزش و پرورش با تعبیر«تربیت انسانی مؤمن و متخلق به اخلاق اسلامی، پرسشگر، فکور، خلاق و کارآفرین، سالم و بانشاط، انتخابگر و آزادمنش، قانون گرا و نظم پذیر، دادخواه و صلح جو، وطن دوست، استقلال طلب و ظلم ستیز، جمع گرا و جهانی اندیش، خودباور و مقتصد، امیدوار و منتظر، دانا و توانا، شجاع و ایثارگر، پاک دامن و با شرم، مسئولیت پذیر و وظیفه شناس، و آمادۀ ورود به انواع تربیت تخصصی و شغلی برای زندگی شایستۀ فردی، خانوادگی و اجتماعی براساس نظام معیار اسلامی»می باشد.
این اهداف کلان راهبردی، برگرفته از فلسفۀ تعلیم و تربیت اسلامی و منشور تحول بنیادین آموزش و پرورش از نگاه مقام عظمای ولایت و رهبری می باشد. با دقت در این واژه ها و مفاهیم اساسی و با عنایت به این که جهت گیری های فکری، عاطفی و اخلاقی دانش آموزان در محیط خانواده شکل می گیرد و عوامل ژنتیک یا وراثتی و عوامل محیطی و محرک های مترتب بر آن، نقش نهاد خانواده را پررنگ می کند، در راهبردهای 4 و 7، به نقش خانواده و محله اشاره شده است. در راهبرد 8 همین سند، موضوع«کمک به افزایش سطح توانایی های والدین در ایفای نقش تربیتی متناسب با اقتضائات جامعۀ دانایی محور»و راه کارهای مترتب بر آن، بیان شده است. هم چنین در راهبردهای 9، 10، 15، 16، 17 به صورت شفاف به نقش خانواده و والدین، و نیز راه کارهای آن اشاره گردیده است.
هدف نهایی آموزش و پرورش، تربیت انسان هایی است که مراتب زندگی پاکیزه در آن محقق شود که این مهم در سیاست های کلی برای ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش مادۀ اول مصوب شورای مجمع تشخیص مصلحت نظام در مورخ 24/ 7/ 89 بیان شده است: «تحول در نظام آموزش و پرورش مبتنی بر فلسفۀ تعلیم و تربیت اسلامی در جهت رسیدن به حیات طیبه(زندگی فردی و اجتماعی مطلوب اسلامی) و رشد و شکوفایی استعدادهای فطری و ارتقای کیفی بینش، دانش، مهارت، تربیت و سلامت روحی و جسمی دانش آموزان با تأکید بر انسان هایی بااراده، خردورز، مؤمن، متخلق به اخلاق اسلامی، کارآفرین، سالم، بانشاط، پرسشگر، آزادمنش، مسئولیت پذیر، قانون گرا، عدالت خواه، صلح جو، نظم پذیر، خلاق، وطن دوست، حق مدار، ظلم ستیز، جمع گرا، خودباور، دانا، توانا، ایثارگر و جهانی اندیش».
این مهم، ضمن هم راستایی با اهداف کلان سند تحول راهبردی و باتوجه به این که نهاد خانواده در ساختار این مفاهیم نقش اساسی دارد، بیانگر تعامل و تبادل تجارب مستمر نهاد خانواده، بازتاب های رفتار اجتماعی دانش آموزان با محیط مدرسه می باشد که در مادۀ 9 به «افزایش اختیارات و ارتقای نقش مدرسه جهت تحقق مأموریت های مندرج در مادۀ 1 سیاست های کمی، و تقویت مناسبات صحیح و سازندۀ آموزش و پرورش با خانواده ها، رسانه و جامعه به عنوان نقطۀ اتکای دولت و ملت در توسعۀ همه جانبه با تعیین استانداردهای آموزشی و پرورشی و ارتقای پاسخ گویی در مدارس در برابر مردم و نظام آموزش و پرورش با تأمین نظارت های لازم» اشاره شده است که مهم ترین مسئلۀ ما تحقق این سیاست ها و مأموریت ایجاد وحدت رویه و فرایندمدار کردن تعلیم و تربیت در چرخۀ عمر متربیان از خانواده، کودکستان، آموزشگاه تا دانشگاه می باشد که کارکردهای پنهان و آشکار خانواده در طول 12 سال تحصیل فرزندان و هدفمند و نظام مند نمودن تربیت عمومی در راستای تربیت رسمی و عمومی(آموزش و پرورش) از جمله مواردی است که نظارت مستمر والدین و خانواده در طول تربیت فرزندان و حتی تمهیدات لازم برای تشکیل خانواده و انتخاب همسر که بتوان قوام و بقای خانواده را در راستای این اهداف استحکام بخشید از جمله استلزامات تحول بنیادین آموزش و پرورش به شمار می رود. این آینده پژوهی و آینده نگری ژرف، هم چنین داشتن چشم اندازی روشن، یک راهبرد و تفکر راهبردی بایسته برای خانواده هاست. و این جاست که زوجین، با قرار گرفتن در آیندۀ مطلوب، می باید نگاه خود را به وضعیت موجود و موقعیت محور تنظیم نموده و برنامه های زندگی خود را تدوین نمایند که منابع اسلامی ما به ویژه قرآن و عترت، به این آینده نگری توجه نموده اند.
پیامبر گرامی(ص) فرمودند: هیچ بنایی در مکتب اسلام پایه ریزی نشده است که نزد خداوند بزرگ محبوب تر از ازدواج باشد(من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 382). یعنی در هندسۀ آفرینش، خانواده به عنوان زیربنای تربیت انسان طراحی شده است؛ چرا که عوامل وراثتی و ژنتیک در رفتار اثرگذار هستند.
پیامبر بزرگوار(ص) فرمود: بپرهیزید از سبزه های روییده شده در مزبله. یاران آن بزرگوار پرسیدند سبزه های مزبله چیست؟ فرمود: ازدواج با زنان زیبارویی که اصالت خانوادگی ندارند.
هم چنین برای تربیت نسل سالم و عاقل، ازدواج با زنان و مردان احمق و دیوانه منع شده است؛ زیرا هم نشینی با آن ها مایۀ گرفتاری است و فرزندان آنان ناقص خواهند بود.
ازدواج، علاوه بر تشکیل خانواده و تربیت نسل، زمینۀ حفظ دین را که بر دوش هر انسان بالغ مکلف، قرار دارد فراهم می کند. امام صادق(ع) از پیامبر گرامی(ص) نقل می کند: کسی که ازدواج کند، نیمی از دینش را به دست آورده است و باید به خدا پناه ببرد و از او برای نیم دیگر آن، یاری جوید. هم چنین پیامبر(ص) می فرماید: کسی که با همسر برگزیدۀ خویش ازدواج کند نیمی از خوش بختی را دریافته است.
روش های تربیتی در تحول بنیادین برگرفته از منابع اسلامی و فلسفۀ آموختن و پروراندن انسان، همانا برای تکامل وی تا سرحد انسان کامل شدن، و رسیدن به زندگی پاکیزه است که از روش های گوناگون تربیتی همچون: پرورش اندیشه؛ گزینش برترین ها در رفتار؛ خودشناسی و خودسازی؛ الگوپذیری؛ تهذیب؛ تطهیر درون؛ و انتخاب حالات روانی افراد بهره گرفته است و آنان را به آزاداندیشی؛ پرورش اندیشه؛ خردورزی؛ تدبر؛ فهم؛ دانش؛ و فرزانگی فرا می خواند.
در تحول بنیادین هم چنین بر تأمین نیازها؛ ایجاد محیط مساعد پرورشی(توجه به موقعیت)؛ سالم سازی فضای رشد (تعامل خانواده با مدرسه)؛ ایجاد محیط شاداب، بانشاط و باانگیزه در فضای زندگی؛ عبرت آموزی از تاریخ؛ و سرانجام به محاسبه و مراقبه از خود، و مداومت عمل و نیز ممارست بر آن، تشویق و پافشاری می شود(نجم، 39 و 40).
علاوه طباطبایی می فرماید: روش ها و مسلک های اخلاقی و تربیتی که در ذیل آیات 153- 157 سورۀ بقره می باشد، به سه دسته تقسیم می شود:
1- تربیت و پرورش علمی و عملی انسان: در پرورش علمی و عملی، و پاک سازی روحی او، از توجه به آراء و دیدگاه پسندیده نزد عموم مردم بهره می گیریم؛ یعنی از نگاه عقلا استفاده می کنیم و تحسین و تبر یک مردم را شاخص عمل قرار می دهیم و خوب و بد عقلانی را ملاک عمل خویش می شناسیم.
2- پرورش و تربیت [دینی ]انسان ها: این روش هرچند شبیه روش قبلی است، بااین حال، روشی است که انبیا و صاحبان ادیان و شرایع در طول تاریخ از آن استفاده کرده اند. آنان از یک سو توجه آدمیان را به سرانجام زندگی و پیامدهای آن معطوف داشته اند و از دیگر سو، کمال واقعی و حقیقی انسان را در رشد ایمان به خدا و آیات او، و سعادت در جهان آخرت دانسته اند؛ یعنی افزون بر مطلوب بودن زندگی مسالمت آمیز در نزد عموم مردم، آنان بر کمال واقعی که همان خوش بختی در دنیای پسین است نیز تأکید داشته اند و انسان را موجودی جاودان و نامیرا معرفی کرده اند.
3- پرورش و تعالی آدمیان: این روش مخصوص قرآن کریم است. آخرین کلمات و حیاتی خداوند که بر آخرین مرد آسمانی فرو فرستاده شد، در هیچ یک از گفته ها و کتاب های آسمانی پیامبران پیشین و در آموزه های حکیمانۀ حکمای الهی نیز نیامده است.
پیامبر(ص) چون پرورش یافتۀ این مسلک و روش قرآنی است به وصف «خلق عظیم»توصیف شده است؛ یعنی او میوه و فراوردۀ این روش بی مانند و برتر است. در این روش، انسان به گونه ای تربیت می شود که اساسا رذائل در او ورود نمی یابد.
این مسلک که مخصوص آموزه های دین پیامبر خاتم است و توسط آن بزرگوار ارائه شده است، از ویژگی های زیر برخوردار است:
1- طبیعت اخلاق خداوند به عنوان یک مقوله در مفاهیم اخلاقی دینی مدنظر است و اساسا اخلاق در حوزۀ انسان بازتاب اخلاق خداوند است. از این نظر، اخلاق و صفات اخلاقی در انسان از منظر قرآن ریشه در اخلاق خداوند دارد و تمام فضائل و نیکی ها در خدا دیده می شود(طه، 8).
2- برخلاف روش اول که پایه ها و اصول اخلاق بر حسن و قبح اجتماعی بنا شده و برخلاف روش دوم که اصول اخلاقی آن بر آموزه ها و گزاره های عقاید عامۀ دینی و در ساختار تکالیف انسانی یعنی بایدها و نبایدها دینی باتوجه به پاداش ها و مجازات های اخروی استوار گردیده است، در روش سوم که ویژۀ دین آخرین پیامبر است، مبانی اخلاق، بر اخلاق توحیدی یعنی خداشناسی خالص بنا شده است. در این مسلک توحید ذاتی، صفاتی، افعالی و عبادی شالودۀ نظام فرهنگی و اخلاقی را می سازد.
3- نقطۀ مرکزی پرگار پرورش در این مسلک، عشق ربوبی و حب عبودی است: «بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا نیز دوستتان بدارد و گناهان شما را بیامرزد، و خدا آمرزندۀ مهربان است (آل عمران، 31) ». یعنی اوج قلۀ رشد اندیشه و تعقل در ساخت فکری آدمیان، در این مسلک است. این است که«انسان پرورش یافته در این مسلک، در ساحت اندیشه، غیر از خداوند نمی بیند و در ساحت صفات نیز، عشق و علاقه ای جز به او ندارد، هم چنین در ساحت رفتار نیز هیچ حرکت و فعلی جز به قصد او انجام نمی دهد.
4- در سورۀ بقره، آیۀ 157، انسان های رونده در این راه، هدایت یافتگان هستند و رحمت و صلوات الهی که مقدمۀ هدایت واقعی است بر آن ها فرستاده می شود«اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون». یعنی این که گزاره های اخلاقی در مفاهیم دینی بازتاب طبیعت اخلاقی خداوند است. ازاین رو به این نتیجه نیز می رسیم که وجود پیامبر(ص) بازتاب وجود خداوند است و این است راز اتصاف او به«و انک لعلی خلق عظیم»(قلم، 4). برپایۀ تفسیر استاد آیت الله طباطبایی، خلق عظیم، بخشی ناظر به اخلاق اجتماعی پیامبر(ص) است که او با بردباری و سعۀ وجودی، هم چنین با تدبیر خردمندانه مدارا و دوستی، می کوشید مردم و تمام انسان ها را با باور الهی سوق دهد و آن ها را خداگونه سازد و این مطلب نکتۀ دوم در سرّ اتصاف او به اخلاق عظیم است؛ یعنی نه تنها در حوزۀ اندیشه و تجسم خداوند است، بلکه در حوزۀ رفتار می کوشد تا تمام انسان ها را به گونه ای پرورش دهد که آن چه باور دارند و آن چه انجام می دهند، بازتاب همان اخلاق خداوند باشد. پیامبر باطنش با حق و ظاهرش با خلق است. او با ظاهری که بازتاب باطن است، انسان را در هرسه ساحت(اندیشه، صفات و رفتار) به بازتاب حق وامی دارد.
سخن پایانی
وقتی سخن از تحول مطرح می شود، در حقیقت باید در سه ساحت اندیشه، صفات و رفتار انسان ها آن چنان تحول و دگرگونی ای ایجاد شود که رفتار ظاهری او از باطن حقیقی اش سرچشمه گیرد و افعال و اعمالش خدایی باشد. در این صورت می توان انتظار داشت که مراتب زندگی پاکیزه و خداپسندانه که هدف غایی تعلیم و تربیت اسلامی می باشد، محقق شود که قرآن می فرماید: «هرکس از مرد یا زن کار شایسته کند درحالی که مؤمن باشد، به درستی او را با زندگانی پاکیزه، زندۀ ابدی می گردانیم و پاداشی بسیار بهتر برپایۀ کاری که می کردند می دهیم»(نحل، 97).
سند تحول راهبردی نظام تربیت رسمی و عمومی، بر ارزش های زیر استوار می باشد:
1- جریان تربیت در تمام ساحت های شش گانۀ تربیت(تربیت دینی و اخلاقی؛ تربیت سیاسی و اجتماعی؛ تربیت زیستی و بدنی؛ تربیت هنری و زیباشناختی؛ تربیت اقتصادی و حرفه ای؛ و تربیت علمی و فناوری)، بر نظام معیار اسلامی(مبانی ارزشی برگرفته از قرآن و سنت معصومین(ع) و سازگار با آن ها) منطبق است و تربیت دینی و اخلاقی در آن محوریت دارد.
2- بر نقش تربیتی، هدایتی و الگویی پیامبر اکرم(ص) و حضرات معصومین(ع)، و بر ولایت مداری برای تحقق جامعۀ عدل جهانی (جامعۀ مهدوی) تأکید می کند.
3- بر میراث فکری، سیاسی و معنوی حضرت امام خمینی(ره) و تعمیق علاقه و پیوند با انقلاب اسلامی، ولایت فقیه، و قانون اساسی تأکید دارد.
4- زمینه ساز کسب شایستگی های لازم فردی و جمعی با تأکید بر خصوصیات مشترک اسلامی، ایرانی و انقلابی، و در راستای تکوین و تعالی پیوستۀ هویت متربیان و تشکیل جامعۀ سالم اسلامی برای دست یابی به مرتبه ای از آمادگی در تحقق زندگی خداپسندانه، می باشد.
5- بر تکوین و تعالی جنبه های انسانی هویت متربیان برای تقویت حق محوری، عدالت گستری و مهرورزی با همۀ انسان ها در سراسر جهان تأکید دارد.
سوتیترها
*خانواده را با تفاهم، مودت و رحمت باید آمادۀ تربیت نسل صالح، سالم و پویا نمود؛ زیرا شاکلۀ شخصیتی، عاطفی، روحی، اخلاقی و معنوی در این کانون شکل می گیرد و ایجاد محیطی امن، تغذیه ای مناسب، آرامشی دل پذیر و رضایتی مطمئن و به ویژه ایجاد فضایی معنوی برآمده از مبانی اعتقادی و آموزه های دینی، می تواند بستر رشد و تکامل اعضای خانواده را فراهم نماید.
*تحول در نظام آموزش و پرورش مبتنی بر فلسفۀ تعلیم و تربیت اسلامی در جهت رسیدن به حیات طیبه (زندگی فردی و اجتماعی مطلوب اسلامی) و رشد و شکوفایی استعدادهای فطری و ارتقای کیفی بینش، دانش، مهارت، تربیت و سلامت روحی و جسمی دانش آموزان با تأکید بر انسان هایی بااراده، خردورز، مؤمن، متخلق به اخلاق اسلامی، کارآفرین، سالم، بانشاط، پرسشگر، آزادمنش، مسئولیت پذیر، قانون گرا، عدالت خواه، صلح جو، نظم پذیر، خلاق، وطن دوست، حق مدار، ظلم ستیز، جمع گرا، خودباور، دانا، توانا، ایثارگر و جهانی اندیش است.
*پیامبر بزرگوار(ص) فرمود: بپرهیزید از سبزه های روییده شده در مزبله. یاران آن بزرگوار پرسیدند سبزه های مزبله چیست؟ فرمود: ازدواج با زنان زیبارویی که اصالت خانوادگی ندارند. هم چنین برای تربیت نسل سالم و عاقل، ازدواج با زنان و مردان احمق و دیوانه منع شده است؛ زیرا هم نشینی با آن ها مایۀ گرفتاری است و فرزندان آنان ناقص خواهند بود.
پی نوشت
سند تحول راهبردی، ص 52، مصوب شورای عالی آموزش و پرورش.